نوشته شده توسط : کیا

کوروش قبل از مرگش با هوشیاری و ذکاوت خاصی وصیت به دفن خود و مادرش ماندانا در مکانی دست نیافتنی می نماید.اسکندر مقدونی پس از غارتهای فراوان و تخریب مکانهای ایرانیان به قبر کوروش میرسد و در صدد اهانت به مدفن او برمی آید که در نهایت تعجب به کتیبه ای داخل معبد میرسد که کوروش خطاب کرده: اینجا ملک فرمانروائی من است ...


...اینجا ملک دلیران است و این ملک هیچ خائن و غارتگری را نمی پذیرد...و مطالبی که حاکی از سلطه مستحکم کوروش و ایرانیان بر سرزمین پارس دارد.و اسکندر ناموفق منصرف میشود.بعدها اعراب روی آن کتیبه خطوط عربی و آیه های قرآن حکاکی میکنند که هنوز هم برجاست.دلیل سلامتی نسبی مقبره کوروش نیز بدان جهت است که با حمله عربها به منطقه پارسه و پاسارگاد ساکنین بازمانده آنجا قبر کوروش را مقبره مادر حضرت سلیمان (ع) ذکر نموده تا متجاوزین از تخریب مکان منصرف شوند



متن روی سنگ قبر

من کوروش هستم ، شاه هخامنشی

ای مردی که هر که هستی و از هر کجا می آیی

زیرا میدانم که خواهی آمد

من کوروش هستم که به ایرانیان شاهنشاهی بخشید .با من مشاجره مکن یگانه چیزی که هنوز برای من باقی مانده است

یک مشت خاک ایران است که پیکر مرا پوشانده!!!



:: بازدید از این مطلب : 1161
|
امتیاز مطلب : 240
|
تعداد امتیازدهندگان : 54
|
مجموع امتیاز : 54
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

http://www.clipartheaven.com/clipart/education_&_schools/cartoons/graduate_05.gif
اهل دانشگاهم
رشته ام علافي‌ست
جيب‌هايم خالي‌ست
پدري دارم
حسرتش يك شب خواب!
دوستاني همه از دم ناباب
و خدايي كه مرا كرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب مي‌فهمم سهم آينده من بي‌كاريست
من نمي‌دانم كه چرا مي‌گويند
مرد تاجر خوب است و مهندس بيكار
و چرا در وسط سفره ما مدرك نيست
چشم ها را بايد شست
جور ديگر بايد ديد
بايد از مردم دانا ترسيد!
بايد از قيمت دانش ناليد!
وبه آن‌ها فهماند
كه من ايجا فهم را فهميدم
من به گور پدر علم و هنر خنديدم!



:: بازدید از این مطلب : 757
|
امتیاز مطلب : 228
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : چهار شنبه 22 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

در روزگاران قدیم انسانها بسیار به هم ظلم کردند و سیاهی و تباهی به نهایت
 
خود رسید .
 
تا اینکه کتیبه ای از سوی پروردگارشان بر آنان نازل شد !

 
ده فرمان :
1-   هیچ انسانی ، انسان دیگر را نکُشد .
2-   هیچ انسانی ، به انسان دیگر تجاوز نکند .
3-   هیچ انسانی ، به انسان دیگر دروغ نگوید .
4-   هیچ انسانی ، به انسان دیگر تهمت نزند .
5-   هیچ انسانی ، از انسان دیگر غیبت نکند .
6-   هیچ انسانی ، مال انسان دیگر را نخورد .
7-   هیچ انسانی ، به انسان دیگر زور نگوید .
8-   هیچ انسانی ، بر انسان دیگر برتری نجوید .
9-   هیچ انسانی ، در کار انسان دیگر تجسس نکند .
10-   هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد !
 
 
پس از آن سالیان سختی بر شیطان و همدستانش گذشت ،
تا اینکه روزی شیطان ، چاره ای اندیشید .

 

او گفت :
ای دوستان ، کلمه ای یافته ام که بسیار از او بیزارم
اما به زودی با افزودن تنها همین یک کلمه به ده فرمان ، همه چیز را به سود خودمان ، تغییر خواهم داد و ده فرمان چنین شد :
 
 
 
 
1-   هیچ انسانی ، انسان  مؤمن دیگر را نکُشد .
2-   هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تجاوز نکند .
3-   هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر دروغ نگوید .
4-   هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تهمت نزند .
5-   هیچ انسانی ، از انسان مؤمن دیگر غیبت نکند .
6-   هیچ انسانی ، مال انسان مؤمن دیگر را نخورد .
7-   هیچ انسانی ، به انسان مؤمن  دیگر زور نگوید .
8-   هیچ انسانی ، بر انسان مؤمن دیگر برتری نجوید .
9-   هیچ انسانی ، در کار انسان مؤمن دیگر تجسس نکند .
10-   هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد ! مگر اینکه بسیار مؤمن باشد !

 
و اینک ای دوستان
به سوی انسانها بروید و به وسوسه بپردازید
و کاری کنید که هیچ کس ، هیچ کس را مؤمن نپندارد ، جز آنان که از دنیا رفته اند .

 



:: بازدید از این مطلب : 691
|
امتیاز مطلب : 223
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47
تاریخ انتشار : چهار شنبه 22 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

دبیران ورزش کرمانشاه درسال1347

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1018
|
امتیاز مطلب : 216
|
تعداد امتیازدهندگان : 46
|
مجموع امتیاز : 46
تاریخ انتشار : چهار شنبه 22 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت



:: بازدید از این مطلب : 775
|
امتیاز مطلب : 233
|
تعداد امتیازدهندگان : 50
|
مجموع امتیاز : 50
تاریخ انتشار : چهار شنبه 22 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا


عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت



:: بازدید از این مطلب : 1013
|
امتیاز مطلب : 216
|
تعداد امتیازدهندگان : 44
|
مجموع امتیاز : 44
تاریخ انتشار : چهار شنبه 22 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

 



:: بازدید از این مطلب : 648
|
امتیاز مطلب : 234
|
تعداد امتیازدهندگان : 50
|
مجموع امتیاز : 50
تاریخ انتشار : سه شنبه 21 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت



:: بازدید از این مطلب : 1046
|
امتیاز مطلب : 225
|
تعداد امتیازدهندگان : 48
|
مجموع امتیاز : 48
تاریخ انتشار : سه شنبه 21 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

سلام دوست من.خوبی؟ خوش به حالت که هیچ چیزی واست مهم نیست.

ولی من خیلی خستم.داغونم.دگه دارم کم میارم.آخه تو بگو این چه زندگی که من دارم

اصلا شانس ندارم.نمی خواد بگی که به شانس ربطی نداره.خیلی ربط داره

دلم می خواد گریه کنم.آخه هر کاری که می کنم به مشکل بر می خورم.هیچ کاری برای من به راحتی انجام نمی شه

همش با اعصاب خوردی می گذره.حتی یه کاره کوچیک.دونباله اینم نی سم که مشکلاتمو بزرگ کنم

تو بگو من چیکار کنم؟ دارم دیوووونه می شمممممم



:: بازدید از این مطلب : 702
|
امتیاز مطلب : 218
|
تعداد امتیازدهندگان : 45
|
مجموع امتیاز : 45
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

شب آرامی بود

می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

:با خودم می گفتم

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ
!!!

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند



زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم.

 

زنده یاد سهراب سپهری



:: بازدید از این مطلب : 642
|
امتیاز مطلب : 239
|
تعداد امتیازدهندگان : 54
|
مجموع امتیاز : 54
تاریخ انتشار : سه شنبه 14 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا

من در شهری زندگی می کنم که یکی از
معروف ترین سمفونی های موزارت را روی
دنده عقب وانت می گذارند!
شهری که روانشناس هایش همه از همسرانشان
طلاق گرفته اند    !
شهری که هنوز پیکان 56 را ترجیح می دهند .
شهری که در جدول های روزنامه ها و مجله ها
سوال این است : بی دینی 7حرفی( و جواب می شنود:
سکولاری!
شهری که می گویند مسلمان ساز و مسلمان دار است
اما با هر نفس تهمت میزنند و غیبت می کنند و به قولی
گوشت برادرمرده خود را با ولع می خورند .
شهری که نظامی اش شهردار می شود !
مهندس برقش تاکسی دارد !
وزیر امور خارجه اش انگلیسی را با لهجه
لری حرف می زند !
آدمها از دیدن پلیس می ترسند !
شهری که دل به دست آوردن سخت است و دل شکستن هنر می باشد !
شهری که در دانشگاهش فقط این را
یادت می دهند که چگونه با حراست نرم
صحبت کنی تا خوشش بیاید!
شهری که ملت رسانه ای دارد اما رسانه ملی ندارد                       شهری که زبانش "پارسی" است اما می گویند "فارسی"
چون زبان عربها "پ" ندارد !
شهری که من دوست دارم هوای تو را داشته باشم،
و تو هوای من را ، اما نه به معنی حمایت! به این
معنی که هیچ کدام نمی خواهیم در هوای خودمان
نفس بکشیم .
شهری که عبدالمالک ریگی را از هوا پایین می کشند
اما دزدان چند مجسمه را نمی توانند پیدا کنند !
شهری که مرگ حق است و حق گرفتنی!
شهری که برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد !
شهری که کف اتوبانش دست انداز دارد !
شهری که همه فکر می کنند فقط خودشان می فهمند !
 
شهری که مرگ بر آمریکا می گویند ولی آرزویشان
این است که آمریکا را حداقل یکبار ببینند !
 
شهری که همه مشکل را در کس دیگر می جویند!

شهری که هنوز نفهمیدم من در آن به دنیا آمدم

یا در آن مُردم !



:: بازدید از این مطلب : 690
|
امتیاز مطلب : 245
|
تعداد امتیازدهندگان : 54
|
مجموع امتیاز : 54
تاریخ انتشار : دو شنبه 13 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیا


-limotorsh.net

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.


خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت
نماز وتر بخوان.

بنده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب
بیدار شوم.


خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان

بنده: خدایا سه رکعت زیاد است


خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان

بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟


خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان
کن و بگو یا الله

بنده: خدایا! من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب
از سرم می پرد!


خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن
و بگو یا الله

بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از
زیر پتو در بیاورم


خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب
برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد


خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده
گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح
نمانده، او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است
امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم،اما بازخوابید


خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت
منتظر توست

ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!


خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است
ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا می شود
خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟


خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی

من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده

را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری



:: بازدید از این مطلب : 671
|
امتیاز مطلب : 212
|
تعداد امتیازدهندگان : 44
|
مجموع امتیاز : 44
تاریخ انتشار : دو شنبه 13 تير 1390 | نظرات ()